بیدمشک

مقوی اعصاب است!(((:

شعر ِ تر ِ شیرین(:

دقیق یادم نیست از کی،ولی از یه جایی به بعد خیلی جدی شروع کردم و وسط جزوه ها و کتابام به صورت پراکنده بیت هایی که دوست داشتم نوشتم!(:
اولش همینطوری اینکارو می کردم ولی بعد دیدم وقتی خستم و چشمم وسط یه درس بی ربط میخوره به یه بیت قشنگ چقدر حالم خوب میشه...
فکر کن بیو راکتور بخونی و وسط سینتیک واکنش فلان و بهمان چشمت بخوره به "وز پی دیدن اون دادن جان کار منست....حافظ"!
یا وسط اسم یه عالمه باکتری بخونی"به فلک می رود آه سحر از سینه ی ما/تو همی برنکنی دیده ز خواب سحری...
یا خالص سازی پروتئین بخونی و وسطش معینی کرمانشاهی بگه:
تو انتظار نکشیدی....ز انتظار چه دانی؟
(:


۱۰ ۰
اردیبهشت ..
۲۶ مهر ۲۲:۰۵
سلام عزیز بااحساسم 
خوبی؟
حالی نمیپرسی فکر کنم داری مارو فراموش میکنی
عارفه زهرا
۲۶ مهر ۲۲:۰۵
یقینا خیلی لذت بخشه ..
مثل اب یخ وسط گرمای تابستون
حوا ...
۲۷ مهر ۰۳:۱۸
منم :))
🍁 غزاله زند
۲۹ مهر ۱۷:۵۴
چقدر قشنگ...چقدر جالب...
منم شروعش کنم :) 
اردیبهشت ..
۱۶ آذر ۱۰:۰۸
سلام بانو فرزانه 
روزت مبارک عزیزم:-*
جناب قدح
۰۲ دی ۱۰:۵۳
سلام :)
کجایین شما
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان