بیدمشک

مقوی اعصاب است!(((:

دل گم کرده در این شهر نه من می جویم...

۷ نظر

دیشب بعد از مدت های مدیدی که در ماشین فقط موسیقی گوش کرده بودم،دستم رفت سمت رادیو...دکمه ها را زدم و به برنامه ی هر شبکه ای چند ثانیه گوش دادم،ماندم روی رادیو ایران که راه ِ شب را پخش می کرد،گوینده ی رادیو گفت برای ارتباط با ما میتونید با این شماره ها تماس بگیرید و 2 تا شماره ی 8 رقمی نسبتا رند اعلام کرد که مردم زنگ بزنند و درباره موضوع برنامه صحبت کنند...موضوع برنامه "گمشده" بود...قرار بود مردم زنگ بزنند و بگویند چه چیزی در زندگی گم کرده اند...تلفن ها شروع شد...آدم های مختلف...صداهای مختلف...شهرهای مختلف...لحن ها و لهجه های مختلف...هر کسی از جایی زنگ می زد...یکی راننده ی کامیون بود و وسط سفر زنگ زده بود،مردی با لهجه جنوبی گفت ناخدای کشتی است،یکی از روستایی از کرمان زنگ میزد،یکی از صومعه سرای گیلان...یکی از قلب تهران...مسیر طولانی بود و توانستم به تعداد زیادی از تلفن ها گوش کنم....

آدم ها به شدت متفاوت بودند،گمشده هایشان با هم فرق داشت،یکی از گم شدن عشقش می گفت،یکی از گم شدن آرامشش و یکی از گم شدن کفش هایی که دوستشان داشته...

اما همه شان یک وجه اشتراک بزرگ داشتند که وادارشان کرده بود ساعت 1 بامداد شماره تلفنی که گوینده رادیو اعلام می کرد را بگیرند و به اندازه چند جمله کوتاه صحبت کنند...همه شان گمشده ای داشتند...و کسی چه می داند؟شاید گمشده داشتن وجه اشتراک همه  ی انسان هاست....

پ.ن یک:

دل گم کرده در این شهر نه من می جویم

هیچ کس نیست که مطلوب مرا جویان نیست

"سعدی"

 

پ.ن دو:بوی پیراهن گم کرده ی خود می شنوم..."سعدی"

پ.ن سه:یوسف گمگشته باز آید به کنعان؟!(:  "حافظ"

پ.ن چهار:این موسیقی هم گوش کنید که پیانوی به شدت ملایم و دلنوازیست....

قطعه ای از شوپن ِ عزیزم با عنوان nocturn...که این عنوان اصولا به قطعاتی اطلاق میشده که برای نواختن در شب نوشته و تنظیم می شدند،بنابرین اغلب با حال و هوای شب همخوانی خوبی دارند(:

 

 

 

 

۸ ۰

نه گریزست مرا از تو نه امکان گریز!*

هم از تو در گریزم و هم از تو ناگزیر

دامن به دست دارم و دستم به دامن است**


*سعدی

**علیرضا بدیع


+دامن به دست داشتن کنایه از گریز داشتن از چیزی یا کسی

++دست به دامن کسی داشتن هم کنایه برای کمک خواستن از کسی هست

۶ ۰

و از جایی که گمان نبرد به او روزی می رساند...*

نسیم،عطر تو را صبح با خودش آورد

و گفت روزی عشاق با خداوند است...(: **




*سوره طلاق-آیه 3

**قاسم صرافان

۹ ۰
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان