سه شنبه ۱۷ اسفند ۹۵
از وقتی یادم میاد اسفند رو از خود بهار هم بیشتر دوست داشتم،هوای متغیر و گاهی بارون گاهی آفتابش،سبزه های کوچولو و نو رسته ای که لا به لای شکاف های کفپوش های خیابون و کنار درخت ها در میان،بساط دستفروش هایی که ماهی و ظرف برای هفت سین و دسته های گندم میفروشن،بازار گل شلووغ و پر از سنبل و شب بو و شاخه های بیدمشک...همه چیز اسفند قشنگه...
تقویم جیبی های خوشگل و دست نخورده،انگار نوید بخش اینن که میتونن بهترین اتفاقا تو این روزا رقم بخورن،برنامه ها و اهدافی که آدم برای سال جدید می نویسه حتی اگه محقق نشن حس خوبی بهت القا می کنن..
خلاصه که عاشقم اسفندم و این روزا دارم حظ می برم...درباره سال 95 هم باید بنویسم حتما....!
دینگ دینگ تلگرام داره میاد و رشته افکارم رو پاره می کنه...اگه جمله های این پست ناپختست برای همینه!D: