پنجشنبه ۲۶ مهر ۹۷
دقیق یادم نیست از کی،ولی از یه جایی به بعد خیلی جدی شروع کردم و وسط جزوه ها و کتابام به صورت پراکنده بیت هایی که دوست داشتم نوشتم!(:
اولش همینطوری اینکارو می کردم ولی بعد دیدم وقتی خستم و چشمم وسط یه درس بی ربط میخوره به یه بیت قشنگ چقدر حالم خوب میشه...
فکر کن بیو راکتور بخونی و وسط سینتیک واکنش فلان و بهمان چشمت بخوره به "وز پی دیدن اون دادن جان کار منست....حافظ"!
یا وسط اسم یه عالمه باکتری بخونی"به فلک می رود آه سحر از سینه ی ما/تو همی برنکنی دیده ز خواب سحری...
یا خالص سازی پروتئین بخونی و وسطش معینی کرمانشاهی بگه:
تو انتظار نکشیدی....ز انتظار چه دانی؟
(: