سه شنبه ۲۵ خرداد ۹۵
دیدین یه وقتا تو خواب و بیداری ذهن آدم فعال میشه و ناخودآگاه یه فکرایی میاد تو سرش؟
امروز دم سحر تو همین حال خواب و بیداری،یه دفعه ای این به ذهنم رسید که زندگی چقدر برای رسیدن به همه چیزایی که آدم میخواد کوتاهه...اصلا نمی دونم چرا این فکر اومد تو سرم؟!
شب اصلا به فکر این مسایل نخوابیده بودم....اما دم صبح همه چیزایی که دوست دارم-مادی و معنوی و تحصیلی و کتابایی که دوست دارم بخونم و جاهایی که دوست دارم برم و آدمایی که دوست دارم ببینم و...- از جلوی چشمم رد شدن و حس کردم حتی اگر قرار باشه 100 سال هم عمر کنم،زندگی چقدر کوتاهه...
+عنوان مصراعی از مولاناست