يكشنبه ۸ آذر ۹۴
امروز در حالی که داشتم در نهایت خستگی بعد از 12 ساعت بیرون بودن مسیر 10 دقیقه ای ایستگاه بی آر تی تا خونه رو پیاده میومدم و تراکت پخش کن های عزیز(!) سعی می کردن نراکت های تبلیغات دندون پزشکی و کافه و لباس فروشی و...به زور بدن دست من و هر عابر پیاده ی دیگه ای و با وجود همه مقاومت هام مجبور شدم برای جلوگیری از وارد شدن کاغذ به دهنم یکی از تراکت ها رو بگیرم و مچالش کنم و بندازم توی اولین سطل زباله ای که می بینم به این فکر کردم که واقعا چرا کسی با علم به اینکه 95 درصد تبلیغاتش روانه سطل زباله میشه هزینه می کنه و کاغذ حروم می کنه؟! |:
راه دیگه ای برای تبلیغات نیست واقعا؟!